آقا رادین نفس مامان و بابا

عزیزدلم پونزده ماه از اومدنت گذشت و روز به روز بزرگتر و باهوشتر و شیرین تر میشی نازنیم کلمه های " آمد،حمام،حامد،ابو (الو)،نام نام (خوراکی و شیر) " هم به دایره ی لغاتت اضافه شد نمی دونی چقدر صحبت کردنت شیرینه و ما لذت میبریم اینم عکسای پانزده ماهگی عشق مامان و بابا لحظه لحظ ه ی شیطنتات و کارای شیرینت رو با بابایی واست به تصویر می کشیم   دیگه قراره تو هم با ما مسواک بزنی اولین مسواک و خمیر دندونت علاقه مند شدنت به تلویزیون و کارتون       روش استفاده ت از لب تاب   اولین تفریح مادر و پسری تنها   ...

هوراااااااااااااااااااا امروز دهمین دندونت که کرسه هم زد بیرون بالاخره     14 آبان 94 ...

امروز 12آبانه نود و چهاره سه روزه اومدیم خونه ی باباجون مامان جون چون بابایی واسه کاراش رفت تهران این تاب و تخته رو واست گرفتم که اونجا سرگرم بشی و کمتر شیطنت کنی خخخ عاااااااااشق تاب شدی  شبا هم اینسری خداروشکر راحت می خوای و اذیت نمی کنی پسرم آقااااا شده   ...